My second letter to the Grieving . There is Grief in many people, some can handle it , some cannot. Sometimes, it comes down to what we experienced in our Lives. I did mention that ,in my Life, I always seemed to be in the Rain ; no one offered any shelter! I grew up like that. I used to cry,, now I stopped. Meeting you changed me. For you , I know you cry easily,, you get sick quickly. When there is nothing much you can do in a situation, accept it, and let it play out. Stop worrying and crying so much. You only hurt yourself. I am here, even though we are miles away. I will stay as long as God permits me. I don’t want to lose you. because it will also mean losing myself. I mentioned something about crying at home. Whenever you are with me , think of it as home. Cry all you want. Do not be ashamed. Rest when you are tired. Don’t post . Talibans monitor everything. Stay safe. Just close your eyes ( empty stomach) . Think of pleasant moments.,,,نامه دوم من به غمگینان در بسیاری از افراد اندوه وجود دارد، برخی می توانند آن را تحمل کنند، برخی نمی توانند. گاهی اوقات به آنچه در زندگی خود تجربه کرده ایم برمی گردد. من به این موضوع اشاره کردم که در زندگیام، به نظر میرسید همیشه زیر باران هستم. هیچ کس هیچ پناهگاهی ارائه نکرد! من اینطوری بزرگ شدم. من قبلا گریه می کردم، حالا قطع کردم. ملاقات با تو مرا تغییر داد. برای تو، می دانم که راحت گریه می کنی، زود مریض می شوی. وقتی در موقعیتی نمیتوانید کاری انجام دهید، آن را بپذیرید و اجازه دهید آن را اجرا کند. دست از نگرانی و گریه کردن بردارید. تو فقط به خودت صدمه میزنی. من اینجا هستم، حتی اگر کیلومترها دورتر باشیم. تا زمانی که خدا به من اجازه دهد خواهم ماند. نمیخوام از دستت بدم زیرا این به معنای از دست دادن خودم نیز خواهد بود. در مورد گریه کردن در خانه به چیزی اشاره کردم. هر وقت با من هستی، آن را به عنوان خانه در نظر بگیر. هر چی میخوای گریه کن خجالت نکش. وقتی خسته هستید استراحت کنید. پست نذار طالبان همه چیز را زیر نظر دارند. ایمن بمان. فقط چشمان خود را ببندید (معده خالی). به لحظات خوش فکر کنید.