LOVE LETTER IN THE SAND

Sister Julia, now I can answer the question for which you have been wanting to hear about because we have made that promise that we are Siblings! It was very hard for me to find the right words without hurting you. And I know that you probably was extremely upset at me for not providing one but only making excuses. The Truth is I don’t have that much time. ( Everything I told you was true. It came from the Heart.) Now it is easier, because our lives are still linked, despite the distance between us. That has no meaning. . The Unity of Hearts knows no boundaries. , knows no Time nor Space. The Answer is just a simple one, but it nearly did damage to us. I nearly died,, you got sick! My Life is not mine anymore. I am seeing different doctors for various reasons. My Time is short. I really don’t care about myself, but I do care about those who sincerely love me! How can I get married? I can’t! I will be destroying another person’s Future. Let us say that I got married,,, there is one child. ,,,and I die suddenly! The person who is still living will suffer, along with our child! I can never be so heartless. Now even though there is Love , Sacrifice has to be made. I cannot enjoy a few moments of Happiness, and spoil the entire Future of the other person. That is really my wish,,to be with you forever, but that wouldn’t be right .Now , as Brother and Sister, we can still enjoy each other’s company, chat, share secrets, and do whatever Siblings do. This kind of Love transcends all other Loves. There is nothing physical about this. It is Spiritual and Emotional. ( Maybe I should write a book) .Lol. I hope this answers the question, Sister Julia…….خواهر جولیا ، اکنون می توانم به سوالی پاسخ دهم که شما می خواستید در مورد آن بشنوید زیرا ما قول داده ایم که خواهر و برادر هستیم! برای من بسیار دشوار بود که کلمات مناسب را پیدا کنم بدون اینکه صدمه ای به شما وارد کنم. و من می دانم که شما احتمالاً از من ناراحت شدید که چرا یکی ارائه نکردم بلکه فقط بهانه آورده اید. حقیقت این است که من وقت زیادی ندارم. (هر آنچه به شما گفتم درست بود. این از قلب ناشی شده است.) اکنون این کار آسان تر است ، زیرا با وجود فاصله بین ما ، زندگی ما هنوز بهم پیوسته است. این معنی ندارد. . وحدت قلب ها هیچ مرزی نمی شناسد. ، زمان و مکانی نمی شناسد. پاسخ فقط یک پاسخ ساده است ، اما تقریباً به ما آسیب رساند. من تقریباً مردم ، شما مریض شدید! زندگی من دیگر مال من نیست. به دلایل مختلف من در حال دیدن پزشکان مختلف هستم. وقت من کوتاه است من واقعاً به خودم اهمیت نمی دهم اما به کسانی که صادقانه مرا دوست دارند اهمیت می دهم! چگونه می توانم ازدواج کنم؟ نمی توانم! من آینده فرد دیگری را نابود خواهم کرد. بگذارید بگوییم که من ازدواج کردم ،، یک فرزند وجود دارد. ،، و من ناگهان می میرم! شخصی که هنوز زندگی می کند ، همراه با کودک ما رنج خواهد برد! من هرگز نمی توانم اینقدر بی روح باشم. اکنون حتی اگر عشق وجود داشته باشد ، باید فداکاری شود. من نمی توانم از چند لحظه خوشبختی لذت ببرم و آینده آینده شخص دیگر را خراب کنم. این واقعاً آرزوی من است ، برای همیشه با شما باشم ، اما این درست نخواهد بود. اکنون ، به عنوان خواهر و برادر ، ما هنوز می توانیم از همکاری یکدیگر لذت ببریم ، گپ بزنیم ، اسرار را به اشتراک بگذاریم و هر کاری که خواهر و برادر انجام می دهند انجام دهیم. این نوع عشق فراتر از همه عشقهای دیگر است. هیچ چیز فیزیکی در این مورد وجود ندارد. معنوی و احساسی است. (شاید من باید یک کتاب بنویسم). امیدوارم این جواب سوال را بدهد ، خواهر جولیا.

Leave a Reply